Friday, September 10, 2010

دنيا از زبان کودکان

برگرفته از کتاب Gamla tanter lagger inteagg نوشته مارک لون گود

قسمت اول: کودکان و آغاز حيات
آدم 9 ساله: آدم و حوا هر دو از بهشت اخراج شدند و بعد رفتند افريقاي جنوبي!
آندريا 8 ساله: اولبن انسانها در زمين ، شنل قرمزي و گرگ بدجنس بودند. بعد اونها شدند ميمون.بعد فرانسويها و سرخپوستها اومدن و آخر سر همه آدم شدن!!
پر 6 ساله: در زمانهاي قديم ، پاپا نوئل ها واقعي بودن. حالا همه اونها کارمند دولتند..
اميل 7 ساله: قديما دندونپزشکا آدماي ترسناکي بودن. يک گاز انبر برميداشتن و همه دندونها رو ميکشيدن حتي دندون عقل رو. برا همين مردم در زمان قديم خنگ بودن.
کريستينا 7 ساله: قبلا آدم اجازه نداشت قبل از ازدواج عاشق بشه. بعد از ازدواج هم شايد نميشد.
اسکيل 7 ساله: در زمان قديم مردم زياد بچه داشتن برا اينکه زنا کار نمي کردن و شغلشون بجه داري بود. وقتي بچه بزرگ ميشد زنا بيکار ميشدن و دوباره بچه ميزائيدن.
آگوست 5 ساله: در زمانهاي قديم هنوز خوک کشف نشده بود. ققط گراز وحشي بود و آدم و حوا!!
فردريک 4 ساله: آدماي خيلي پير وقتي بچه بودن ، ميمون بودن !!

قسمت دوم: زندگي ، پيري و مرگ
مارتا 6 ساله: وقتي آدم عاشق ميشه، قلبش تند تر ميزنه و صورتش قرمز ميشه. برا همين مادر بزرگم هميشه عاشقه!
سارا 7 ساله: ازدواج تقريبا مثل عروسيه ، فرقش اينه که آدم لباس عروسي تنش نيست.
کريستين 5 ساله: وقتي بابا و مامان بچه دار ميشن ، کارا رو تقسيم ميکنن. مثلا اگر يچه دختر بشه ، مامان وظيفه نصف پاييني بچه رو ميگيره و اگر پسر بشه نصف بالايي رو. به همين سادگي!!
ايدا 6 ساله: اولين قسمتي که در جنين درست ميشه ، گوش است..
لين 6 ساله: پير شدن سخت نيست. فقط آدم بايد با جريان زندگي پيش بره.
نينا 6 ساله: اگه آدم پير بشه ولي نخواد بميره، بايد ويتامين و قرص مسهل بخوره !!
الين 6 ساله: يک روزي آدم از خواب پا ميشه ميبينه موهاش سفيد شده. اونوقت کمک خواستن دردي رو دوا نمي کنه!
ارلاند 6 ساله: آدم موهاش سفيد ميشه برا اينکه سلولهاي مغزش جمع ميشه!
اوليور 6 ساله: درون آدماي پير مثل آدماي عاديه ، فقط کمي استخوناشون زردتر شده و گوشتاشون آويزون تر !
آنيکا 6 ساله: من ميگم بچه ها و پيرا با هم دوست بشن و بذارن ميانسالان با هم بجنگن!
کاترين 6 ساله: اگه پبرا نبودن ، کارخونه هاي عصا سازي و دندون مصنوعي سازي ورشکست ميشدند.
تووه 7 ساله: پيره زنا دوست دارن مرد لخت ببينن ، اما اگه ازشون بپرسي ميگن نه نمي خواهيم !!
کايسا 8 ساله: پيرزنها از مردا ديگه خوششون نمياد ، مخصوصا از پيرمردها !
کيم 6 ساله : وقتي آدم ميميره ، ميره پاريس !
تورا 6 ساله : آدم بايد تا ميتونه خودشو زنده نگه داره ، وقتي ميمره ، هر چقدر هم لگد بزنه ، خاکش ميکنن!
لوئيز 7 ساله : خيلي از پيرها وقتي ميميرن خوشحال ميشن ، برا اينکه از زندگي و حقوق کم بازنشستگي خسته شدن!
بيورن 6 ساله : وقتي کسي ميميره من ناراحت ميشم ، مخصوصا وقتي کسي که به من پول ميداد بميره !
کايسا 8 ساله: وقتي يکي ميمره هم خودش نفس راحت ميکشه هم پرستارها !!
مورتون 6 ساله : وقتي آدم ميميره ، دست و پاهاش باقي ميمونه . خدا فقط روح آدم رو ميخواد، چون روح سبکه و خدا براي بقيه اعضاي بدن جا نداره

قسمت سوم: بدن
سونه 6 ساله: روح مثل زنبيل پلاستيکي ميمونه که چهار ليتر ظرفيت داره.
فرانس 5 ساله: بدي اينکه آدم پاش بشکنه اينه که زياد پايي باقي نمي مونه که روش وايسه !
ژوليا 5 ساله: بدن آدم از آب و نون تشکيل شده! بدن پاپانوئل قرمز و سفيده برا اينکه تبليغ کوکاکولا ميکنه!
لارش 6 ساله: عضلات مثل بادکنکهايي هستند که پر از اسفناج هستند!
آلان 5 ساله: بدن آدم ، توي کفشاش تموم ميشه..
هيلدا 7 ساله: اگر آدم چشماشو باز کنه و ببينه همه جا سياه شده ، بيهوش شده!
ماريون 6 ساله: بابا ميگه ، مامان وقتي ميره خريد لباس ، ميره تو کما !
سلين 6 ساله: اگه آدم بدنش رو از دست بده ، قسمت مهمي از خودش رو از دست داده.
اولاو 5 ساله: بدن اشباح از گوشت تشکيل نشده ، ار ملافه تشکيل شده.
مورتون 4 ساله : اگه آدم تو جنگل مغزش رو بندازه و گم کنه ، سختش ميشه راه برگشت به خونه رو پيدا کنه.
هنريک 7 ساله: وقتي آدم سرش رو ميشوره، بهش ميگن مغزشويي..
اريک 7 ساله: عادت بديه که آدم همش جائيش بشکنه.
ژوليا 6 ساله: اگه ما پوست نداشتيم ، روحمون ميريخت بيرون
يوران 6 ساله: سياه پوستا ، پوستشون سياهه ، اما خوب نيست آدم اينارو بلند بگه.
روبرت 7 ساله: اعصاب ، مثل يک پيراهن بافتني ميمونه که خدا برامون بافته، اگه يکي از نخهاش دربره، آدم ديونه ميشه!
اليسا 6 ساله: قيافه ظاهري ، بخش مهمي از بدن آدمه

قسمت چهارم : شغلها و مردم
ايلوا 6 ساله : من فکر مينم کشاورزا خوبن. کشاورزاي آفريقا بهترن . اونا نارگيل ميکارن و يک صحرا پر از زرافه دارن.
ويکتوريا 6 ساله: کشاورزا خيلي ميخندن برا اينکه هواي تازه ميخورن. تازه بچه کشاورزا لازم نيست برن کودکستان. کشاورزا مثل مردم عادي هستند، مخصوصا از پشت سر، اما توي مه شديد ديده نميشن!
يوهانا 6 ساله : من يک مرد ميشناسم که يک ميمون داره اما نميدونم کشاورزه يا نه!
ويبکه 7 ساله: خيلي از کشاورزاي انگليس گاواشون رو مبتلا به جنون گاوي کردن!
اولا 5 ساله: کشاورزا تا بوي پهن ميشنون خوشحال ميشن
استيگ 5 ساله: افراد پير جون ميدن براي فراشي!
اميلي 6 ساله: روانشناس کسي هست که پيرزنا رو ميزنه
کريستينا 7 ساله: کار ماما اينه که نذاره بچه وقت بدنبا اومدن بيفته رو زمين !
فاني 6 ساله: نخست وزير پولها رو ميشوره تا برا مردم تميز باشن
اما 7 ساله: پادشاه سوئد نميخواد نشون بده که آدم خوبيه برا همين هيچ وقت تاج سرش نميذاره. فقط وقت خواب
ويکتوريا 7 ساله: بيشتر کشيشها مرد هستند برا اينکه زنا نمي خوان کار خسته کننده انجام بدن
يوهانا 6 سال: کشيش شغل بديه. آدم بايد مردم رو خاک کنه يا تو کوره بپزه!


قسمت پنجم : پيري ، مرگ و خدا
نينا 7 ساله: مامان بزرگ تو وقت اضافه زندگي ميکنه اما پول اضافه کاري نميگيره!
کارولينا 6 سال: مامان بزرگ کسيه که وقتي بچه بوده مامان بوده
آندره 5 ساله: مامان بزرگ يک پيره زنه که تو جيبش شکلات داره
پل 7 ساله: مادر زن کسيه که آدم گيرش مياد اگه با يک غريبه ازدواج کنه
تيم 6 ساله: مادر زن ، کسي است که با پدر زن ازدواج گرده و يک پسر داره که اسمش باجناقه!!
هنريک 5 ساله: خدا اينقدر مهربونه که تو خورشيد نشسته و ميدرخشه
يلمار 6 ساله: خدا خيلي قويه. از آرنولد و باباي هنريک که وزنه برادره هم بيشتر عضله داره!
توماس 7 ساله: خدا نخست وزيره آسمونه. مسيح هم وزير بازرگانيه
جان 6 ساله: خدا بچه هاي بد رو دوست داره. اون تنها کسيه که بچه هاي بد رو هم دوست داره
استفان 5 ساله: آدم شيطان باشه کيفش بيشتره. خودم تو فيلما ديدم. پيش شيطون هيجانش بيشتره، خدا فقط يک تشک سقيد داره!
گيلمار 6 ساله: خدا با حضرت مريم ازدواج کرده بود. وقتي از هم جدا شدن خدا رفت آسمون
کيت 6 ساله: رضا به خدا اعتقاد نداره، به الله اعتقاد داره
اريک 7 ساله: تو انگليس به خدا ميگن لرد، تو پاکستان ميگن مصطفي
يوهانس 8 ساله: من عقيده دارم که مردن آدما بي خوده، چرا ادما رو خدا عوض ميکنه ، اگه آدم رو زمينه بهتره همينجا بمونه!