Friday, September 10, 2010

اديسون پوست کلفت

اديسون که در ايران او را مخترع لامپ روشنايي مي دانند در واقع ترکيبي بوده از مخترعي پوست کلفت و کله شق – که هزاران بار براي رسيدن به هر اختراعي تلاش مي کرده – و تاجري نه چندان محترم – که از گذاشتن کلاه سر مخترعين جوان و بالاکشيدن حق ثبت اختراعشان به نام خودش و يا هاپولي کردن کل حق الزحمه وعده داده شده به ايشان، هيچ فشار اخلاقي اي احساس نمي کرده.

اين استاد اديسون – که بنا به گفته تسلا بدليل کم سوادي بجاي بکار بردن تئوري رياضي و حذف استلالي مسير هاي غلط، مجبور بود همه راههاي غلط را يکي يکي با سرش امتحان کند- در آغاز قرن بيستم موفق به ساخت دستگاه سنگ خرد کن جديدي مي شود – يا اين طرح را از کسي مي دزدد و بنام خودش ثبت مي کند – الله اعلم- و تصميم مي گيرد در نيوجرسي آمريکا معدن آهن بخرد و کارخانه فولاد بزند.

از آنجا که اديسون عادتش بود اول راه بيافتد و بعد فکر کند ببيند کجا مي خواهد برود و از طرفي خدا هميشه هم به آدم هاي کله شق - و احتمالا شارلاتان - حال نمي دهد، بعد از اينکه اديسون حسابي خرج کارخانه و دستگاهش مي کند، قيمت فولاد شديدا سقوط مي کند و او بيشتر سرمايه اش را که حدود 3 ميليون دلار بوده از دست مي دهد. (البته سه ميليون دلار در سال 1903 را شما معادل 3 ميليارد دلار امسال فرض کنيد).

از آنجاييکه اين آقا مشکل از رو نرفتن داشته، مدتي به مغز خودش و زير دستانش فشار مي آورد و به اين نتيجه مي رسد که اين دستگاه سنگ خرد کن را براي ساخت بتن به خدمت بگيرد. خوشبختانه اينبار کسي به او يادآوري مي کند که براي بتن هم بازار چندان داغي موجود نبوده که خرجش را دربياورد.

با مقداري فشار بيشتر به ذهن خود و بقيه به اين فکر مي افتد که شروع به ساخت خانه هاي کارگري ارزان قيمت بتني کند و با جلب حمايت چند سرمايه گزار نگونسار شرکت ساختماني اش را تاسيس کرده و زمين فاز اول را خريده و در حومه نيوجرسي مشغول ساخت و ساز مي شود.

چون اديسون تا پيش از آن موقع تنها کاربرد بتن را در ساخت بدنه کشتي هاي جنگي ديده بود فکر مي کرد چون بدني کشتي هاي بتني را يک تکه قالب گيري مي کنند بايد خانه را هم يک تکه از بتن بسازند! يعني با استفاده از قالب ها هر خانه را مثل ته ديگ زرشک پلو درسته و يک تکه دربياورند. اين بار نيز نبوغ يکطرفه و کم سوادانه اديسون کار دست خودش و بقيه داد و قيمت تمام شده خانه ها 3 برابر پيش بيني هاي اوليه شد و هر واحد آن با کلي مصيب و بدبختي به آخر رسيد. آن بدتر اينکه چون تمام خانه و ديوار ها و کف و سقف و پله و بالکن و ... به هم وصل بود نمي شد هيچ گونه تغيير بنايي در خانه داد!

بعد از به خاک سياه نشستن پروژه و بباد رفتن پول سرمايه گزاران، اديسون دوباره کاسه ماستش را برد لب دريا تا دوغ بزرگش را درست کند. اينبار سعي کرد با بتن تخت خواب، صندلي، اتومبيل و حتي پيانو بسازد. که البته "اگه مي شد چي مي شد!".

اگر فکر مي کنيد اديسون کله اش تک کار مي کرد، بد نيست بدانيد که تاجر ساعت سازي بنام اينگرسول در سال 1916 به اين نتيجه رسيد که اگر تعداد خانه ها بيشتر مي بود حتما خرجش درمي آمد و بنا براين طرح خانه هاي يک تکه بتني را از اديسون خريد و رفت و به سلامتي خودش را ورشکست کرد! و تنها چيزي که از او ماند چند واحد خانه هاي بتني يک تکه اش هستند در بلوار اينگرسول نيوجرسي.

يکي ديگر از کسانيکه به دستگاه سنگ خرد کن و ايده ساخت بتن به اين روش علاقه نشان داد آرک ديوک فرانسيس فرديناند وليعهد اطريش بود که معلوم نبود در وسط فراواني سنگ ساختماني در اطريش چرا دلش هواي بتن کرده بود، که اين جناب هم سرانجام در صربستان ترور شد و مرگش بهانه اي شد براي شروع جنگ جهاني اول. لابد اگر زنده مانده بود کلي خرج خانه هاي بدترکيب يکپارچه بتني را روي دست دولت اطريش مي گذاشت – هر چند در عوض خرج جنگ اول جهاني را نمي گذاشت!.

وقتي اديسون هزار بار در کاري شکست مي خورد، در پاسخ به اينکه چرا عليرغم اين همه شکست هنوز ادامه مي دهي مي گفت: "من هزار بار شکست نخورده ام، بلکه هزار راه پيدا کرده ام که نمي شود از طريق آن به هدف رسيد!"

در همين راستا در هندسه اقليدسي اصل معروفي داريم بنام اصل حمار (خر) – شوخي نمي کنم واقعا داريم!- که مي گويد:
"يک خر در رفتن از نقطه الف به نقطه ب همواره صاف ترين – و طبعا کوتاهترين - راه را انتخاب مي کند"

يک مثل معروف انگليسي:
"اگر داري براي رسيدن به مقصد زيادي زور مي زني، حتما داري آنرا به روش غلط انجام مي دهي!"

نکته اخلاقي:
اگر با چند بار تلاش به نتيجه نرسيديد سعي نکنيد با بيشتر کردن تعداد تلاش ها به نتيجه برسيد! بلکه سعي کنيد زيربناي روش بکار رفته را عوض کنيد و از سيستمي متفاوت براي رسيدن به آن استفاده کنيد. پوست کلفتي شرط کافي براي موفق نيست! اگر اينطور بود کرگدن موفق ترين موجود اين سياره به حساب مي آمد!

نکته دوم:
مواظب باشيد بچه هايتان زيادي تحت تاثير داستان زندگي اديسون قرار نگيرند! نه فقط خودتان بيچاره مي شويد که در اين راستا ممکن است عده کثيري نيز به خاک سياه بنشينند!

http://tehrantonian.blogspot.com/2006_10_01_tehrantonian_archive.html#116127562496891761

نيکو تسلا در ابتدا دستيار توماس اديسون بود و دنبال کننده بسياري از طرح هاي صنعتي وي ولي بعد ها بدليل خلف وعده اديسون - و امتناعش از پرداخت جايزه اي که بخاطر اختراعاتش بايد به او مي پرداخت – از همکاري با وي استعفاء داد. اين دشمني بعد موجب جنگ علمي شديدي بين اديسون – پيشآهنگ برق جريان مستقيم (DC) و تسلا و شريکش جرج وستينگهاوس – طلايه داران برق جريان متناوب (AC) – گرديد که به شکست اديسون و فراگير شدن برق با جريان متناوب، ختم گرديد. (اديسون پول زيادي خرج کرد و به طرفندهاي متعددي متوسل شد تا از فراگير شدن اختراع تسلا جلوگيري کند اما در نهايت اقتصادي بودن راه حل تسلا، راه خود را به دنياي صنعت باز کرد و موجب پذيرش گسترده آن شد.(

تسلا در مورد اديسون گفته است:
"
اديسون، اگر قرار باشد سوزني را در انبار کاه پيدا کند، بي معطلي و با دقت و حوصله يک زنبور عسل خود را وقف بررسي دانه به دانه کاه ها مي کند تا سرانجام گمشده خود را بيابد. مشاهده اين موضوع هميشه مايه تاسف من بوده زيرا باور دارم که با کمي نظريه پردازي و محاسبات رياضي بيش از 90 درصد از زجر و مشقتي که مي کشيد از دوشش برداشته مي شد!".

تسلا نابغه اي بود کم نظير که پيشگام بسياري از مظاهر فني دنياي امروز است. او را مخترع قرن بيستم ناميده اند. بخشي از فهرست بلند بالاي اختراعات و اکتشافات ثبت شده وي عبارتند از:

لامپ هاي المان دار اشعه ايکس، فرستنده راديويي، انتفال نيرو بدون سيم، موتور هاي القاء مغناطيسي، ترانسفورمر، لامپ هاي فلوئورسنت، قايق هاي کنترل شونده از راه دور، شمع الکتريکي موتور، مباني علم روباتيک، مباني شناخت اشعه کيهاني، اثبات رسانا بودن زمين، مباني انتقال اطلاعات از طريق امواج مغناطيسي، اولين مدل آزمايشگاهي دستگاههاي رادار، طراحي هواپيما هاي عمود پرواز.

او به هشت زبان تسلط داشت، از بنيانگزاران IEEE مدرن بود، بعنوان برجسته ترين مهندس برق آمريکا شناخته شده، و تحقيقات ارزشمندش زيربناي بسياري از اختراعات بعدي بشر گرديد.

ضمنا تسلا دوست صميمي نويسنده معروف، مارک تواين نيز بود.

او در سن هشتاد و يک سالگي کار روي نظريه جنجال برانگيز Unified Field Theory را آغاز کرد. اين نظريه تلاش در ارائه مجموعه منسجم تئوريک براي توضيح کامل تمام عوامل زيربنايي جهان دارد و چهار نيروي زيربنايي فيزيک نظري (به شرح ذيل) را بررسي محاسباتي کرده و مدل رابطه رياضي آنها را بدست مي دهد:

1.Strong force:
Force responsible for holding quarks together to form neutrons and protons, and holding neutrons and protons together to form nuclei. The exchange particles that mediate this force are gluons.

2.Electromagnetic force:
It is the familiar force that acts on electrically charged particle. The photon is the exchange particle for this force.

3.Weak force:
Responsible for radioactivity, it is a repulsive short-range interaction that acts on electrons, neutrinos and quarks. It is governed by the W boson.

4.Gravitational force:
A long-range attractive force that acts on all particles. The exchange particles have been postulated and named gravitons.

تسلا در سن هشتاد و هفت سالگي، بعد از آنکه اعلام کرد مطالعاتش موفقيت آميز بوده و بزودي تئوري مربوطه را براي ارائه به مجامع علمي آماده خواهد کرد، در اتاقش در هتل محل اقامتش مرده پيدا شده و تمام يادداشت ها و محاسباتش توسط FBI ضبط گرديد و نتيجه تحقيقاتش هرگز در دسترس مجامع علمي قرار نگرفت. علت مرگ سکته قلبي اعلام گرديد.

آلبرت اينشتين، محقق مشهور فيزيک نظري، در تلاشش براي دنبال کردن راه تسلا و محاسبه مجدد اجزاي اين نظريه ناموفق ماند.

از جمله طرح هاي ديگر تسلا که در دسترس عموم قرار نگرفت، طرح ساخت سلاح الکترومغناطيسي Death Ray بود که بنا به نظر کارشناسان تاريخ صنايع نظامي، اکنون به شکل نسل جديد سلاح هاي مايکرو ويوي ارتش آمريکا، کم کم دارد به دنيا معرفي مي شود.

http://tehrantonian.blogspot.com/2006_03_01_tehrantonian_archive.html#114185118818483196