Thursday, September 2, 2010

کازينو هاي اينترنتي


تب کازينو هاي اينترنتي سراسر سوئد و اروپا را فرا گرفته است. در کمتر روزنامه, مجله و رسانه سوئدي است که بحث کازينو هاي اينترنتي در آن مطرح نباشد. بويژه جوانان بطور گسترده اي به کازينوهاي اينترنتي جذب شده اند و بازي بر روي کازينوهاي اينترنتي اکنون يکي از موضوعات عمده صحبت جوانان است. کانالهاي مختلف تلويزيوني شروع به پخش مستقيم "مسابقات قهرماني" از جمله پوکر ميکنند که برندگان آن مبالغ نجومي به جيب ميزنند. و کتابفروشهاي سوئد و اروپا مملو از کتابهاي چاپ جديدي شده اند که در آن شيوه ها و ترفندهاي مختلف جهت موفقيت در "پوکر" و ديگر بازي ها در کازينوهاي اينترنتي ارائه ميشود.

به نوشته جرايد سوئد با خوابيدن تب سهام, گروهي که بدنبال ثروتهاي هنگفت, سريع و "يک شبه" بوده و مايلند در اين راه تا حدي ريسک کنند با امکان تازه اي در اين زمينه روبرو گرديده اند: کازينوهاي اينترنتي. آنان اينک ميتوانند در پناه امنيت منزل خود در کازينوهاي اينترنتي به انواع بازيهاي مورد علاقه خود بپردازند. از "ماشينهاي بازي" گرفته تا "رولت", "بيست و يک" (بلک جک) و البته "پوکر" بازي کنند. با اين تفاوت که برخلاف سهام, دست اداره ماليات سوئد نيز جهت بستن ماليات بر درآمدهاي احتمالي اين "اپيدمي" جديد عملا کاملا بسته است.

و البته در اين "تب" جديد همه گير, مانند هر "تب" ديگري, هم برنده و هم بازنده وجود دارد. اصولا لزوما براي اينکه برنده اي وجود داشته باشد هميشه احتياج به بازنده اي نيز هست. اما اين همواره برندگان هستند که مشوق ديگر افراد در اين زمينه ميگردند.

استکهلميان قبلا مقاله مفصلي در مورد "اسکار ياسيني" صاحب شرکت ايراني تبار مقيم شهر "سوندسوال" در سوئد درج نمود که مبلغ نجومي 7 ميليون کرون از ثروت خود و شرکتش را در کازينو شهر "سوندسوال" باخته بود.

اما همکاران استکهلميان اينک با برنده اي ايراني تبار در اين زمينه نيز آشنا شده اند. جواني 23 ساله که درآمد ش از طريق بازي بر روي کازينوي اينترنتي فقط در سال 2005 بيش از دو و نيم ميليون کرون بوده است!

در آمد جوان 23 ساله ايراني در سوئد بر روي کازينوي اينترنتي: دو و نيم ميليون کرون در سال 2005!

به سراغ "نيما" ميرويم که بدلايل مالياتي و البته شخصي مايل نيست بيشتر از نام "نيما" از او بنويسيم. با او از طريق پدر و مادرش آشنا شده ايم. او قبول ميکند که مصاحبه اي با همکار استکهلميان انجام دهد. مصاحبه اي بسيار جالب و شنديني. در منزلش و در مقابل دستگاه کامپيوتر "مجللش" نيما را ملاقات ميکنيم.

استکهلميان: چطور شد که بازي بر روي کازينوهاي اينترنتي را شروع کردي؟

نيما: پدر و مادرمن گاه به گاهي با دوستانشان دوره هاي بازي رامي و پوکر و از اين قبيل دارند و من هم به قول معروف هميشه "پشت دست" مينشستم و هر کسي که برنده ميشد از او "دست خوش" ميگرفتم و به اين صورت با بيشتر بازيهاي ورق و از اين قبيل آشنا شدم و از همه مهمتر مزه "پول باد آورده" را چشيدم. اما من برخلاف پدر و مادرم و بقيه "پيرو پاتالها" (ها ه هاه) با تکنيک و کامپيوتر هم آشنا بودم, چون پدر و مادرم اجازه نميدادند در بازيهاي اونها شرکت کنم ابتدا مخفيانه شروع به بازي بر روي کازينوهاي اينترنتي کردم تا اينکه همه چي لو رفت (هاه هاه).

استکهلميان: پدر و مادرت چطور شد که فهميدند؟

نيما: من اولها با پول بازي نميکردم. بلکه در اين کازينوها ي اينترنتي ميشود بدون پول هم فقط براي سرگرمي بازي کرد. اما در بيشتر اوقات برنده بودم. چون هم با خود بازي و هم با تکنيک آشنا بودم. هميشه با خودم حساب ميکردم که اگر بصورت واقعي و با پولهاي واقعي بازي ميکردم چقدر پول گيرم مي آمد اما چون کارت اعتباري نداشتم نميتوانستم با پولهاي واقعي بازي کنم. تا اينکه بالاخره برادر دوستم که از ما بزرگتر بود و کارت اعتباري داشت را راضي کرديم تا کارت اعتباري خودش رو به ما قرض بده و يک حساب پولي در کارينو به اسم خودش براي ما باز کنه. من و دوستم در اولين دفعه بازي خودمون با پول واقعي, نزديک چهار هزار دلار برنده شديم که خودمون هم باورمون نميشد. پول رو بين خودمون قسمت کرديم و بعد از اون همينطور ادامه داديم.

استکهلميان: نگفتي بالاخره پدر و مادرت از کجا فهميدن که قمارباز حرفه اي شدي؟

نيما: هاه هاه! از ولخرجيهايي که من و دوستم ميکرديم. لباسهاي با مارکهاي معروف و گرون و دستگاههاي کامپيوتر و از اين کارها. تا اينکه تولد مادرم يه کادوي خيلي گرون براش خريدم و مادرم عوض اينکه خوشحال بشه خيلي ناراحت شد و فکر کرد ما دزدي ميکنيم و از اين کارها. تا بالاخره مجور شديم که بگيم پولها رو از کجا مياريم.

استکهلميان: عکس العمل بابا و مامان وقتي فهميدند چي بود؟

نيما: هيچي, وقتي موجوي حسابمون رو بهشون نشون داديم يه مدت همينطور زل زل به ما نگاه ميکردن!! بعدش هم دوستم به پدر و مادر خودش گفت و قضيه رو شد. نميدونستن چي بگن اما خوشحال بودن از اينکه ما به دزدي و راههاي خلاف نرفتيم چون اين آخراش ديگه خيلي نگران شده بودن. و البته از ديدن اين همه پول هم کلي خوشحال شدن!

استکهلميان: دوستت هم ايرانيه؟

نيما: نه. دوستم سوئديه.

استکهلميان: درس و کارت چي؟ بهش لطمه نميخوره.

نيما: فعلا که بيکارم, اما چون درآمد دارم و وقتم هم پره مشکلي نيست. اما سال ديگه به همراه همين دوستم براي ادامه تحصيلات ميريم آمريکا. در حال گرفتن پذيرش هستيم. من دلم ميخواد حتما درس هم بخونم.

استکهلميان: چه رشته اي؟

نيما: سيستمهاي امنيتي کامپيوتري.

استکهلميان: بيشترين مبلغي که بردي چقدر بوده در يک دست بازي؟

نيما: حدود سيزده هزار دلار! (حدود 100 هزار کرون و 10 ميليون تومان – استکهلميان) و تقريبا 10 ساعت پشت کامپيوتر بوديم. 10 ساعت کار براي سيزده هزار دلار خيلي مزد خوبيه.

استکهلميان: بيشترين مبلغي که باختي در يک دست بازي چقدر بوده؟

نيما: اون هم درهمين حدود. هميشه که نميشه برنده شد. اما اون به خاطر اين بود که طمع کرديم و از قوانين خودمون که براي خودمون گذاشته بوديم سرپيچي کرديم. تجربه گران اما خوبي شد!

استکهلميان: درآمدت در سال 2005 تا حال چقدر بوده؟

نيما: هاه هاه!! نزديک سيصد هزار دلار! (دو و نيم ميليون کرون يا حدود سيصد ميليون تومان! – توضيح استکهلميان)

استکهلميان: با اين پولها چکار ميکني؟

نيما: کميشو خرج ميکنم. به پدر و مادر و برادر و خواهرم هم البته مقداري دادم و بيشترش رو پس انداز ميکنم. با دوست دخترم هم خيلي مسافرت رفتم.

استکهلميان: حتما هتل هاي پنج ستاره ميري؟

نيما: نه, آدماي توي اين جور هتل ها خيلي خسته کننده هستن! ميريم جاهاي معمولي که جووناي ديگه سوئدي ميرن اما بابا مامان اين روزا فقط هتل هاي پنج ستاره ميرن (هاه هاه).

استکهلميان: با اين همه پول آدمهاي نيازمند رو فراموش که نميکني؟

نيما: در سوئد که نيازمند به اون صورت وجود نداره! اما به "ردا بارنن" (سازمان نجات کودکان – استکهلميان) چند بار کمک کردم و "فاددر" هم هستم.

استکهلميان: فکر ميکني آدمهاي ديگه مثل ما (وانليگا دودليگا منيشور!) که محبوريم سخت کار کنيم اما هيچوقت نميتونيم درآمدهاي اينچنيني داشته باشيم چي فکر ميکنن؟ عادلانه هست که ما شايد 30 سال کار هم بکنيم اما درآمدمون اندازه درآمد يک سال تو هم نباشه؟!

نيما: (هاه هاه) اين که فقط در مورد کازينوي اينترنتي نيست. ورزشکارها, هنرپيشه ها و خيليهاي ديگه هم همينطوره. اما هر آدمي يه استعدادي داره که ميتونه درش موفق بشه. منم اگه ميومدم استکهلميان راه مينداختم شايد موفق نميشدم! اما قمار غير از تجربه و وارد بودن, به شانس هم بستگي داره.

استکهلميان: استکهلميان رو ميخوني؟

نيما: نه!!! خوندن فارسي زياد بلد نيستم. اما بابا و مامان ميخونن!

استکهلميان: تازگيا ايران رفتي. آخرين بار کي ايران بودي؟

نيما: اول تابستون با مادرم رفتم و خيلي هم خوش گذشت.

استکهلميان: بهترين و بدترين چيزاي ايران چي بود؟

نيما: بهترين خيلي چيزا بود مثل غذا و هوا و جاهاي ديدني زياد و مردم. بدترينش هم توالت هاي ايراني! چند بار نرديک بود توش بيفتم. هاه هاه (از خنده ريسه ميرود). اما مادربزرگم به من ميگفت هر کسي توي توالت بيفتد ثروتمند ميشه!

استکهلميان: براي بقيه افرادي که دلشون ميخواد در کازينوهاي اينترتي بازي کنن چه توصيه هايي داري که مثل تو موفق بشن؟

نيما: اولا وقتي که شروع ميکنند تا مدتي طولاني با پول خيلي کم بازي کنند تا با قوانين اون بازي که دوست دارن کاملا آشنا بشن.

دوما: کتابهاي خوبي در اين زمينه هست که ميتونن بخرن و بخونن و در مورد اون بازي که دوست دارن بيشتر ياد بگيرن.

سوما: هميشه يک سقفي مشخص کنن و گذشتن از اون سقف رو گناه کبيره حساب کنن. بعدا اگر برنده شدن ميتونن اون سقف رو بالاتر و بالاتر ببرن. مثلا بگن هفته اي يا ماهي 500 دلار بازي ميکنم. اگر برنده شدم سقف رو بالا ميبرم و با پول بردم بيشتر بازي ميکنم. اما اگر باختم براي اون هفته يا ماه هيچوقت بيشتر از 500 دلار بازي نميکنم و نميبازم. من روشم اينجوريه. هر کسي ميتونه با توجه به بودجه خودش يه سقف بزاره. اما اگه اون سقف رو بشکنه ديگه فاتحه طرف خوندس!

چهارم: هميشه در يک محل بازي کنند که آشنايي هر چه بيشتري با قوانين و شرايط اون محل و حتي بازيکنها پيدا ميکنن بجاي اينکه مرتب به جاهاي ديگه بپرن.

پنجم هم اينکه هيچوقت با پول ديگري و يا پول قرضي بازي نکنن. اين توصيه هاي منه.

استکهلميان: در چه سايتي بيشتر از همه بازي ميکني؟

نيما: سايت زياده اما اوني که مورد علاقه منه و بنظر من از همه بهتره يک سايت اروپائيه. در اين سايت تا 200 دلار هم به آدم مجاني براي بازي کردن ميدن.

استکهلميان: برنامه بعديت چيه؟

نيما: فعلا قراره در مسابقات پوکر دانشحويان سوئد فعاليت کنم. البته جايزه اي نداره و من فقط بخاطر تفريح در آن فعاليت ميکنم. و همينطور بخاطر تجربه اي که آدم ميتونه پيدا کنه. در هر دانشگاه سوئد يک مسابقه هست و بعد برنده ها با هم بازي ميکنن و قهرمان پوکر دانشجويان سوئد مشخص ميشه.

استکهلميان: اگه بهت پول بديم براي ما يک دست بازي ميکني!!

نيما: هاه هاه, نه من هيچوقت اين کار رو نميکنم اما اگه دوست داشته باشيد بهتون ياد ميدم که چه جوري شروع کنين. شروع به بازي خيلي آسونه و بعد از اونم ديگه بستگي به علاقه و استعداد خودتون و قتي که ميزارين براش داره.

استکهلميان: دوست داري يه مسابقه قهرماني يا مثلا کلاس آشنايي با اينگونه بازيها براي ايرانيهاي استکهلم ترتيب بدي؟

نيما: البته بر روي پول بازي کردن در سوئد قدغنه اما اگه بازيهاي دوستانه بدون برد و باخت مثل همين قهرماني دانشجوهاي سوئد باشه ميشه اين کارو کرد. اگه ميخوان پولي بازي کنن در سوئد تنها چاره از طريق اينترنته!

استکهلميان: يک کازينوي اينترنتي بايد داراي چه شرايطي داشته باشه که آدم بتونه با اطمينان در اون بازي کنه؟

نيما: بايد بشه اول بدون پول در اون بازي کرد که آدم تا هر زمان که بخواد بازيهاي مورد علاقه خودش رو بازي کنه و کاملا با بازيها و قواينن بازي آشنا بشه. اگر کساني مايلند سر پول بازي کنند در کازينوهاي معتبر با سيستم پرداختي امن ميشه با کارتهاي اعتباري پول در حساب خود کازينو ريخت و هنگام برنده شدن هم از همون طريق پول برنده شده را وارد حساب بانکي متصل به کارت اعتباري کرد. کاري که من الان ميکنم.

استکهلميان: نيما جان موفق باشي و ممنون از توضيحاتت براي خوانندگان استکهلميان و ممنون از اينکه صحبت و مصاحبه با ما رو قبول کردي.

نيما:

Det är lugnt!

صحبتي با پدر و مادر نيما

استکهلميان: وقتي متوجه قضيه شديد عکس العملتان چي بود؟

پدر: راستش باور کردن آن برايمان دشوار بود. مبالغي که نيما در موردش صحبت ميکرد مبالغي نبودند که ما در زندگي خودمان به آنها عادت داشته باشيم!

مادر: خوشحال شدم که اين بچه ها به راه خلاف کشيده نشدن چون هم من و هم پدرش اوخر در اين زمينه نگران بوديم. البته اين هم راه سالمي براي زندگي نيست اما تا زماني که موفق هستند دليلي نميبينيم که جلوي آنها را بگيريم. قسمت زيادي از مبلغي را هم که آنها بدست آورده اند هم ما و هم خانواده سوئدي اکيدا قدغن کرديم که ازش براي بازي استفاده کنند و قراره که براي خريد خانه يا سرمايه گذاري ديگري مصرف کنن.

استکهلميان: تماسي هم با اين خانواده سوئدي داشتيد؟

مادر: اينها مدتهاست که با هم دوستند و ما با اين خانواده سوئدي آشنايي قبلي داشتيم. اما اين قضيه تماس ما رو بيشتر کرد.

استکهلميان: آيا فکر نميکنيد اين روش خطرناکي براي يک جوان هست و اين ثروت بادآورده ممکنه به همين سادگي هم از دستش بره و هم روحيه و هم زندگي آينده اش رو خراب کنه؟

پدر: در اين که اين روش مناسبي براي زندگي نيست شکي ندارم. اما نيما بزودي جهت تحصيلات روانه خارج از کشور ميشه و خوشبختانه خودش از اهميت دارا بودن تحصيلات دانشگاهي بخوبي آگاهي داره. و مهمتر از همه او در کارش ديسيپلين داره و همين ديسيپلين باعث موفقيتش شده.

مادر: چرا نگران هستم اما اگه شما بوديد با توجه به چنين نتيجه خوبي جلوش رو ميگرفتيد؟

ميخواهيد امتحان کنيد؟ به وب سايت زير مراجعه کنيد.

http://www.multilanguagecasino.com/persian.htm